زبان شعر جامی در خدمت اندیشه بوده است
تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۳۸۹۲۱
به گزارش خبرگزاری مهر، نخستین جلسه درسگفتارهایی درباره جامی با سخنرانی اصغر دادبه به «جامی شاعری متفکر و جامعالاطراف» اختصاص داشت که چهارشنبه ۲۹ مهر در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب، درباره جامی گفت: جامی شاعری بسیار مشهور اما ناشناخته است؛ او به خاتمالشعرا مشهور است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: جامی در سلسله نقشبندیهی نقش مهمی داشته و با مشایخ زیادی آشنایی داشته است. او به سلطان حسین بایقرا نزدیک بود و رجال او را شفیع کارهای خود میکردند. مهمترین دورهی زندگی فرهنگی، ادبی و علمی او در دوران سلطان حسین بایقرا سپری شده است. جامی با پادشاهان عثمانی نیز ارتباطاتی داشته است. او به سبب پیشرفت مقام ادبی و علمیاش داشت در همه جهان فارسیزبان مشهور میشد تا اینکه در سال ۸۹۸ درگذشت و در هرات به خاک سپرده شد.
معاون فرهنگی شهر کتاب ادامه داد: از او تقریباً پنجاه اثر به جا مانده است. آثار منظوم جامی شامل سلسلهالذهب، سلامان و ابسال، تحفهالاحرار، سبحهالابرار، یوسف و زلیخا، لیلی و مجنون و خردنامه اسکندری است؛ این آثار را هفت اورنگ جامی نامیدهاند. دیوان اشعار او نیز مشهور است. آثار منثور جامی شامل نفحات الانس است که تصحیح خوبی از آن وجود دارد. بهارستان از دیگر آثار او است که به تقلید از بوستان نوشته شده است. او رسالههایی در فن معما، عروض و قافیه دارد.
وی افزود: شیوهی سخنوری جامی میان شاعران عثمانی نیز پیروانی داشته است و میتوان گفت نخستین بنای ادبیات عثمانی بر اساس ذوق و ادب ایرانی گذاشته شده است. جامی نماینده تمام عیار شش دهه پسندهای فرهنگی قرن نهم است و او شناخت عمیقی از مناسبات سیاسی و اجتماعی داشته است. مسئله عرفان و تصوف نیز در شناخت جامی اهمیت دارد. پرداختن به جامی اسنادی معتبر در تاریخ اجتماعی عصر تیموری محسوب میشود. او را به تنهایی نماد تغییر تمدن آن زمان میدانند. جامی با فلسفه میانه خوبی نداشته است؛ او پیرو غزالی بود و با عرفان و تصوف درگیر بود و به مسئله زنان نگاه مثبتی نداشت. جامی به نظامی و مولوی بسیار علاقه داشته است. این شاعر را یکی از غزلشناسان کمنظیر در تاریخ ادب فارسی دانستهاند.
رهبر نقشبندیه: جامی؛ «شاهبازی شکار ما شد»
در ادامه دادبه پژوهشگر گفت: من در جلد سیزدهم دایرهالمعارف بزرگ اسلامی دربارهی جامی مقالهای نوشتم و همهی نکات مهم درباره او را بررسی کردم و در مقاله قرار دادم. مخاطبان میتوانند به آن مراجعه کنند. او شخصیتی درسخوان بوده است. رهبر نقشبندیه همواره تلاش میکرده تا او را وارد طریقت کند و وقتی با او ارتباط برقرار میکند میگوید «شاهبازی شکار ما شد». جامی به مقام شیخ میرسد.
وی افزود: گاهی از واژه حکمت به معنای فلسفه یاد میکنیم؛ کتاب بینظیر مرحوم فروغی یعنی سیر حکمت در اروپا به همین معنا اشاره دارد. گاهی منظورمان این است جهانبینیهای شهودی و عرفانی را در نظر بگیریم؛ این یکی از پیشنهادهایی است که هانری کربن در زمان فعالیتش در ایران مطرح کرده بود. در این نگاه فقط فلسفهی مشایی فلسفه است. آنچه در ایران از زمان پیش از زرتشت تا زمان علامه طباطبایی داریم همگی حکمت است زیرا آن وجه دیگر سنگینتر است.
متفکران و دو راه شریعت و طریقت
این پژوهشگر گفت: تفکر دو وجه دارد. مشربی که در ایران جریان داشت در تقابل با نگاه یونانیان بود؛ آنها معتقد بودند که عقل در نهایت باید بتواند برهان بسازد. این حرکت نهایی عقل است. در جهانبینی ایرانی آریایی این عقیده وجوده وجود داشت که عقل علاوه بر برهان باید به شهود نیز میپرداخت. یعنی در کنار آموزش نوعی تزکیه نیز وجود دارد. حتی کسانی مانند فارابی و ابن سینا نیز چنین مطلبی را بیان میکنند. متفکران دو راه شریعت و طریقت را برای این مسئله طرح کردند.
وی افزود: وقتی سنایی میگوید «عقل اگر خواهی که ناگه در عقیلهات نفکند / گوش گیرش در دبیرستان الرحمن درآر» منظورش این است که به عقل باید آموزش دینی داد. اعتقاد همواره با عواطف و احساسات نسبت دارد. صورت طریقتی را در اشعار حافظ میبینیم که میگوید «خرد در زندهرود انداز و می نوش / به گلبانگ جوانان عراقی». خرد خام خرد ارسطویی است. جوانان در آموزشهای اولیه ابتدا باید به دنبال عقل برهانساز باشد. سهروردی در کتابش به این مسئله اشاره میکند و میگوید تا زمانی که مخاطبان آثار فلسفی او را نخوانند متوجه مطالب عرفانی او نخواهند شد.
جامی متفکری جامعالاطراف است
دادبه گفت: تفکر و عقلانیت شرط بقیه فعالیتهای علمی و ادبی است. ابن عربی عرفان را فلسفی کرد؛ یعنی شیوهی فلسفی را بر عرفان اعمال کرد برعکس سهروردی که فلسفه را عرفانی کرد. هر کس که در این وادی قدم میگذارد باید در نظر داشته باشد که تفکر شرط لازم است و در واقع ابتدا باید فیلسوف شود. واکنشی که شعرای ما در برابر فلسفه نشان دادند، واکنشی بود علیه یونانیگرایی با دو نگاه؛ یکی نگاه ملی و دیگری نگاه دینی. یونانیگری برای آنها مانند غربزدگی امروزی بود و شاعران میخواستند کار عقل را تکمیل کنند. آنها مشغول حرکتی ملی و دینی بودند و نه ضد عقل.
وی افزود: جامی متفکری جامعالاطراف است و او نیز به دنبال پرداختن به دو وجه برهانی و شهودی عقل بود. مطالب او در باب شعر دقیقاً مباحثی فلسفی است و در زمینه فلسفه هنر و فلسفه شعر قرار میگیرد. این فلسفهها سه سوال بنیادی دارند: چیست؟ از کجاست؟ برای چیست؟ او دربارهی مسئلهی عروض و تخیل در شعر مطالب مفصلی نوشته است؛ در آن زمان گروهی تنها ویژگی شعر را موزون بودن میدانستند و گروه دیگر مسئلهی تخیل را نیز مهم میدانستند. او درباره خاستگاه شعر و اهمیت آن نیز نوشته است. حرفهای متفکران امروزی نیز در بیانات او دیده میشود. این مطالب نشان میدهد که او نگاهی دقیق و منتقدانه داشته است.
شاعران ما سخنگوی حکمت ملی ما بودند
این پژوهشگر گفت: در بهارستان مطالب مهمی درباره شاعران نوشته است که بسیار عمیق هستند و برخلاف تذکرهنویسان مطالب سطحی ننوشته است. مثلاً او درباره کمال خجندی و حافظ مینویسد: «صحبت شیخ به از شعر وی بود و شعر حافظ به از صحبت او». در این عبارت متوجه میشویم که شیخ مهارتهای اجتماعی بیشتری دارد اما شاعر دوریگزین و حساس و پرتوقع است. در مقایسه حافظ با شاعری دیگر مینویسد که در شعر نزاری فراز و نشیب زیاد است اما در شعر حافظ چنین نیست. جامی معتقد است اشعار حافظ لطیف و موجز هستند.
وی ادامه داد: این مسئله نشان میدهد که دیوان حافظ ارزش بالایی دارد و به این دلایل مشهور شده است. بحثی میان حافظشناسان درباره عارفبودن او مطرح است و سوالاتی مانند اینکه پیر او چه کسی بوده است وجود دارد. جامی به خوبی این مسئله را توضیح میدهد. از قرن چهارم که ایرانیان مثلث هویت خود یعنی زبان، تاریخ و حکمت ملی، را بازسازی کردند؛ شاعران ما سخنگوی حکمت ملی ما میبودند. جامی درباره حافظ مینویسد: «معلوم نیست که وی دست ارادت پیری گرفته و در تصوف به یکی از این طایفه نسبت درست کرده اما سخنان وی چنان بر مشرب این طایفه واقع شده است که هیچکس را این اتفاق نیافتاد». این مطلب نشان میدهد که جامی فهم دقیقی از این مسئله داشته است.
جامی دانشمندی که شعر را در خدمت دانش قرار داد
دادبه گفت: شمول معنایی که شعر به طور عام و شعر حافظ به طور خاص دارد برخلاف گزارههای علمی متکثر است. با مثالی این مسئله روشنتر میشود. حافظ میگوید: «در این خمار کسم جرعهای نمیبخشد / ببین که اهل دلی در میان نمیبینم». معنای خمار چیست؟ میتواند معنای مصطلح آن باشد؛ یعنی وضعیتی که افراد بادهنوش یا معتاد احساس میکنند. در معنای مجازی خماری به معنای دوری عاشق از معشوق است و همینطور معنای عرفانی نیز میدهد به معنای سالکی که راه را گم کرده است. معنای سیاسی نیز دارد؛ یعنی کسی که خمارِ آزادی است. و به طور کلی هم میتوان گفت که از دسترفتگی معنای خماری است.
این پژوهشگر گفت: جامی در رسالهی لوایح اکثر مباحث مهم و پربار ابن عربی را به بهترین وجه بیان کرده است. او از قالب منطقی برای بیان مباحث خود استفاده میکند. قطعاً او برجستهترین شارح ابن عربی در زبان فارسی است. هر کدام از آثار او قابل بحث است. او متفکری جامعالاطراف است. منظور از صفت خاتمالشعرا برای او صرفاً در سبک عراقی است زیرا این سبک بعد از جامی شاعر مهمی ندارد. کسانی مانند حافظ و سعدی همه چیز را در خدمت شعر میگذارند اما عدهای دیگر از شعر برای مقاصد خود استفاده میکنند و جامی در این گروه دوم قرار میگیرد. مثنویهای جامی مهمتر هستند. جامی دانشمندی است که شعر را در خدمت دانش قرار داده است. زبان شعر او در خدمت اندیشه او بوده است.
کد خبر 5892310 زینب رازدشت تازکندمنبع: مهر
کلیدواژه: علامه طباطبایی سهروردی تصوف ابن عربی سمرقند عبدالرحمن جامی مرکز فرهنگی شهر کتاب هفته دفاع مقدس دفاع مقدس انتشارات سوره مهر ستاد هفته دفاع مقدس کتاب و کتابخوانی انقلاب اسلامی ایران موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران نهاد کتابخانه های عمومی کشور بازی های رایانه ای معرفی کتاب جنگ تحمیلی کتاب سیطره نهمین جشنواره بازی های رایانه ای فجر ایالات متحده امریکا جامع الاطراف پژوهشگر گفت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۳۸۹۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کمی مهربان باشیم (بررسی زندگی و آثار دکتر هروی)
به نام خداوند جان و خرد
کمی مهربان باشیم:
کمی مهربان باشیم؛ تا مصداق این بیت شعر گردیم:
نام نیک رفتگان ضایع مکن تا بماند نام نیکت پایدار
سعدی(درود خدا بر اوباد)
به گزارش جام جم آنلاین از گرگان استاد ایرانفر در ادامه گفتند ما نتوانستیم زحمات او را پاس بداریم و شان و جایگاه علمی و فرهنگی او را حفظ کنیم و خواستار توجه مسئولان فرهنگی استان شدند و در پایان صحبتش بنا گردید ایشان به یاری چند نیک اندیش دیگر عضو انجمن حافظ خوانی با روی هم گذاشتن مقداری پول، سنگ مزاری شایسته ای برای قبر دکتر حسینعلی هروی تهیه و بر مزارش نصب نمایند.
این سخنان که نگارنده را وادار نمود که به قبرستان امامزاده عبدالله رفته و قبر دکتر حسینعلی هروی را زیارت نماید و به بررسی زندگی و آثار او بپردازد، آنچه در زیر گزارش می شود، مروري بر زندگي و آثار دكتر«حسين علي هروي» این اندیشمند راستین گرگانی است. نگارنده امیدوار است که توانسته باشد به شایستگی ایشان را به دوستدارانش و علاقمندان ادب و فرهنگ ایران و به ویژه حضرت حاغظ بشناساند، و پیشنهاداتی که ارائه نموده توسط مسئولان امر جامه ی عمل پوشانده شود، تا شاید بتوانیم خدمتی کوچک به مردی بزرگ کرده باشیم.
سرمایه های راستین یک ملت، نه ذخائر فسیلی و زیرزمینی، نه کانی های ارزشمند، نه فلزات گرانبها، و نه اندوخته های پولی آنان است؛ بلکه سرمایه های راستین یک ملت، مردان و زنانی است که بی چشمداشت، عمر گرامی خود را در را پیشرفت دانش، فرهنگ و ادب گذراندند، تا دستاورد تلاش و کوشش صادقانه ی آنان چراغی باشد فروزان در راه تکامل تاریخ و تمدن کشور و تعالی همنوعانشان.
آنان در تنهایی، گمنامی و گاه تهیدستی و بی انتظار پاداش تلاش نمودند، و در زنده بودن خود و یا پس از مرگشان برای مجاهدت بی دریغ خود، توجه و تحسینی را از ما خواستار نبودند و نشدند. اما این ما هستیم که از یک سوی وظیفه ی انسانی داریم که تلاش و دستاوردشان که برای ما، فرّ و شکوه، پیشرفت و والایی و غرور ملی به دنبال داشته، ارج نهیم و ایشان را از گمنامی و تنهایی و سکوت رنج دهنده شان برهانیم و بخواهیم که غبار فراموشی و بی مهری خودمان ر ا از نام یادشان پاک کنیم، تا نامشان برای همیشه بلند مرتبه و یادشان پرآوازه و دستاورد یک عمر مجاهده ی آنها کاراتر گردد.
سرزمین گرگانزمین با پيشينه فرهنگي و تاريخي درخشان خود و لطف خدادادی تاكنون توانسته است اندیشمندان و دانشمندان بسیاری را بپروراند. بزرگانی که در روزگاران گذشته و نیز دوره معاصر به مانند ستارگان پر فروغي در گلستان فلسفه، علم و ادب، فرهنگ وتاریخ درخشیده اند، در اين زمينه ميتوان به شخصيتهايي همچون «سيدابوالقاسم ميرفندرسكي، خليل فلسفي، مختومقلي فراغي، مسيحالله ذبيحي، فخرالدين اسعد گرگاني، ميرداماد و دیگران اشاره كرد.
یکی از این شخصیت های فرهیخته عرصه ی دانش و ادب حسينعلي هروي گرگانی- نویسنده، مترجم، حافظ پژوه و شارح بزرگ معاصر استاد دانشگاه است.
حسينعلي هروي در سال۱۲۹۷ه.خ پا به عرصه هستی نهاد. وی فرزند ميرزا احمد خان معروف به بابا كه در محله سرپير گرگان زندگي ميكرد،بود پدربزرگ وی حبیب الله خان سررشته دار، عضو محکمه حقوق استرآباد و جد اعلایش، حاج شیخ عبدالصمد خان مقصودلو موقرالملک، همگی از چهره های سرشناس گرگان بودند. تحصيلات ابتدايي و دوره اول متوسطه را درگرگان به پايان برد و به دليل داير نبودن كلاسهاي دوره دوم متوسطه، براي ادامه تحصيلات به دانشسراي مقدماتي تهران رفت. وي از دانشسراي مقدماتي با كسب رتبه اول به دانشسراي عالي وارد و درجه ليسانس یا کارشناسی را در رشته زبان هاي خارجي كسب كرد. هروي در سال ۱۳۲۴به عنوان دبير زبان فرانسه در آموزش و پرورش شهرستان گرگان مشغول به كار شد كه پس از چند سال دبيري، كارمندي بانك و رياست فرهنگ در برخي نقاط از جمله شهرستان گناباد و استان خراسان براي ادامه تحصيلات به فرانسه رفت. وي در دوره دكتراي مدرسه عالي "السنه شرقي" دانشگاه پاريس نام نويسي كرد و موفق به اخذ درجه دكترا در رشته فرهنگ و تمدن اسلامي شد. پايان نامه دكتر حسين علي هروي نيز ترجمه خسرونامه يا گل و هرمز عطار بود كه آن را به زبان فرانسه برگرداند.
در مورد بخشي از زندگي دكتر هروي، محمد ايرانفر در مقالهاي ميگويد: هروي در سالهاي ۱۳۲۹تا ۱۳۴۴رييس دفتر استاد بديع الزمان فروزانفر و سپس دبير دانشكده معقول و منقول (الهيات) بوده است. دكتر هروي همچنين در دهه پنجاه با سيدابوالقاسم انجوي شيرازي، نعمت الله قاضي (شكيب)، دكتر شاه حسيني و چند نفر ديگر در بخش ادبي راديو ايران همكاري داشت. وي در سال ۱۳۴۸از سوي هيات منتخب دانشگاه تهران كه شامل دكتر منوچهر ستوده، دكتر ابوالقاسم اجتهادي و دكتر حسين گوئيلي بودند به مقام استادياري دانشگاه مفتخر شد. همكاري با بخش ادبي راديو ايران ، ترجمه فصولي از كتاب آناكارنينا از لئون تولستوي و ترجمه خوش زيستن در زندگي زناشويي تاليف آندره موروا ، داستايفسكي به روايت هانري تروآيا ، جلديازدهم تاريخ بزرگ جهان و زندگي نامه پوشكين اثر هانري تروايا از ديگر فعاليتهاي حسين علي هروي بودهاست.
ترجمه كتاب «فرهنگ البسه مسلمانان» تاليف رينجرت دزي از آثار برجسته دكتر هروي است. اين كتاب در نوع خود ماخذي نسبتا جامع بوده و در آن توضيح و شناخت انواع پوششها و جامههاي مسلمانان از صدر اسلام تا قرن نوزدهم ميلادي (سيزدهم هجري قمري) بيان شده است. کتاب فرهنگ البسه مسلمانان، در رشته ترجمه ادبی، برنده جایزه سلطنتی 1345 گردید. در اين زمينه شادروان مجتبي مينوي در مقدمه اين كتاب نوشته است: زحمت بسياري كه اقاي هروي در ترجمه اين كتاب و مفهوم كردن آن براي خوانندگان كشيدهاند قابل توصيف نيست. همچنين مقالات نوشته شده با عنوان بيسوادي در جهان، اسلام در جهان امروز، هنر اسلامي و مجموعه مقالاتي در مورد حافظ از ديگر آثار اين نويسنده و مترجم است. مهمترين و ماندگارترين اثر و بزرگترین عامل حسن شهرت دكتر هروي کتاب چهار جلدی «شرح غزلهای حافظ» است که پس از سالها تحقیق كه با مقدمهاي مبسوط به همت دكتر زهرا شادمان در سال هزار و سیصدو شصت و هفت منتشر شده است. کتاب ارزشمندی که هنوز جایگاه رفیعی در عرصه پژوهشهای حافظ شناسی دارد.بهاءالدين خرمشاهي حافظ پژوه نامدار معاصر دراين زمينه ميگويد: من خود شرح غزلهاي حافظ را ارج ميگزارم و آن را از بسياري از شروح سودمندتر مي دانم.
هروی با انتشار مقالات متعدد در نشریات معتبر به نقد کتب منتشره درخصوص دیوان خواجه حافظ می پرداخت امری که او را به چهره ای خاص در این زمینه مبدل کرده بود، مقالاتی که گهگاه رویه ای تند و طعنه آمیز به خود می گرفت و زمینه بروز مباحثات مختلف را فراهم می نمود، در بهار 1353 مقاله ای باعنوان «نقدی بر حافظ مسعود فرزاد» به طبع رسانید و سبب شد تا فرزاد نیز مقاله ای بی محابا در همان نشریه بنگارد. از دیگر مقالات انتقادی ایشان می توان به نقد دیوان حافظ، تصحیح ابوالقاسم انجوی شیرازی یا « سخنی از تصحیح جدید دیوان حافظ» در معرفی دیوان حافظ، تصحیح دکتر خانلری اشاره کرد. مباحثات وی اساتید دیگری چون دکتر اسلامی ندوشن، فتح الله مجتبایی و ایرج افشار را نیز مورد عنایت قرار داده است، روند این رویدادها موجب گردیده بود تا خود نیز به لحن مزاح در مقاله «چرا نه در کنار هم؟»( کیهان فرهنگی اسفند 1367) چنین بنگارد:« در کنگره حافظ شیراز مصاحبت استادى از دانشگاه اصفهان نصیبم شد.خوش سخن و لطیفه پرداز.روزى از من پرسید شرح حافظ شما چند جلد شده، گفتم چهار جلد.به همان لهجه ظریف اصفهانى گفت بگویید هشت جلد، چون با سابقهاى که من به مشاجرات قلمى شما در باب حافظ دارم باید منتظر نقد و نظرهاى بسیار باشید.»، سلسله مقالات وی در کتابی با عنوان «مقالات حافظ، دکتر حسینعلی هروی» توسط عنایت الله مجیدی به طبع رسیده است.
دكتر حسين علي هروي بر اثر ابتلا به بیماری ریوی در ششم اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۲در تهران درگذشت و بنا به وصيت خود به دلیل تعلق خاطر در دیار سرسبز و تاریخی اش- گرگان- به خاک سپرده شد، تا با خدمات فرهنگي و ادبي بسيار كه به جامعه ايران ارايه داد نامش براي هميشه به يادگار بماند.
شرف الدین خراسانی، شعر«ظلم مرگ» را در رثای او سروده که برخی ابیات آن از این قرار است:« دردا که مرگ یاران ما را ز هم جدا کرد / بر رفتگان ستم کرد بر ماندگان جفا کرد / دردا مگر ندانست در بند مهر اوئیم / آن رفته ای که ما را زود اینچنین رها کرد / آن رفته ای که عمری با حافظ آشنا بود / خلقی به او ثنا گفت، حافظ به او دعا کرد / چون زنده بودن او درد گران او گشت / او درد زندگی را با مرگ خود دوا کرد.»
با توجه به شخصیت ادبی- فرهنگی ارزشمند دكتر حسين علي هروي و در راستای گرامیداشت چهره های علمی،دینی و سیاسی و نیز الگو سازی آنان برای نسل امروز، چند پیشنهاد می شود امید می رود،که عملی شوند:
1-در تقویم استان، نام ابشان به عنوان یک چهره ماندگار(دینی،عرفانی و سیاسی) ثبت شود. و برنامه های پیش بینی شده را در همین روز انجام بدهند.
2-هرساله در روز در گذشتش،برنامه هایی برای گرامیداشت یاد و نامش برگزار شود.یکی از این برنامه ها می تواند با همکاری شهرستان سبزوار و باعنوان همایش شناخت اندیشه و خدمات دكتر حسين علي هروي برگزار شود.
3-قبر او را به نحو شایسته ایی بازسازی شود. و تصویری مناسب از ایشان بر قبر اوقراربدهند.( گمان می رود این کار ارزشمند توسط اعضای انجمن حافظ خوانی کانون جهاندیدگان گرگان در شرف انجام است) و اگر مقدور شد یادمانی نیز برای آرامگاه او ساخته شود.
5-نام دكتر حسين علي هروي را بر روی یکی از خیابان های شهرگرگان بگذارند.
6-تمهیداتی اندیشیده شود تا آثار فاخر این حافظ شناس بزرگ باز نشر شود و نیز در حد مقدوراتی مستندی از زندگی ایشان
ای که دستت میرسد کاری بکن پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
یارب الهامش به نیکویی بده وز بقای عمر برخوردار دار
سعدی(درود خدا بر اوباد)
علیرضا حصارنوی-باستان شناس و کارشناس ارشد فرهنگ و زبان های باستانی